اگر مطبوعات شهرمان را جستوجو کنیم، خیلی زود میفهمیم که جای نشریه طنز درمیان مکتوبات آن چقدر خالی است. این جای خالی پس از پایان یافتن انتشار جریده «آشفته»، یکی از مکتوبات جدی طنز مشهد در سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۰۹ خورشیدی، پیدا شد. بهمناسبت روزی که خالق «گلآقا»، معروفترین و مهمترین نشریه طنز ایران، درگذشت، بهسراغ موضوع طنز درمیان مطبوعات مشهدی رفتهایم.
«ابراهیم حافظی»، مسئول بخش آرشیو مطبوعات مرکز اسناد آستانقدسرضوی و نگارنده کتاب «تاریخ تحلیلی روزنامهها، مجلهها و سالنامههای خراسان» است که سالهاست با دنیای روزنامه سروکار دارد و به همین دلیل، شاید یکی از بهترین گزینههایی است که میتوان بهسراغش رفت تا از ماجرای طنز در مطبوعات مشهد برایمان بگوید.
سؤالات ما درباره چگونگی شروع طنز در مشهد و ادامه یافتن آن در هر دوره و معرفی شاخصترین مطبوعات طنز این شهر، شروع میشود و با سیر طنز در جراید ارضاقدس و روزنامهنگاران این شهر ادامه پیدا میکند. این بخش از گزارش امروز براساس گفتگو با او تنظیم شده است.
ادیبالممالک، نخستین روزنامه شهر را با نام «ادب» در مشهد منتشر میکند. این روزنامه ماهیت ادبی دارد و میانهای با طنز ندارد. اما ادیبالممالک نقاد است و مدام از نقد اجتماعی در روزنامه اش استفاده میکند.
در شماره سوم روزنامه، یک تصویر طنز از کتاب خزانهالایام، چاپ مصر، را حسینالموسوی نقاش آستانقدس کپی میکند و در روزنامه به چاپ میرساند. این نقاشی یک کاریکاتور است که پیشرفت غربیها را با شرقیها مقایسه میکند. همین کاریکاتور پای طنز را به مطبوعات ایران باز میکند و میشود نقطه آغاز طنز در جراید مشهد.
پس از آن، «ادب» تعطیل میشود و برای مدتها، دیگر روزنامهای نداریم که بخواهد جستهوگریخته به طنز بپردازد تااینکه «کاشف اسرار» را مؤیدالشریعه گیلانی در مشهد منتشر میکند. این روزنامه یک سال در مشهد و سپس در اصفهان چاپ میشود. در همه صفحاتش هم مطالب طنز و کاریکاتوری دارد و جامعه ایران را نقد میکند.
یک صفحه از این نشریه، شامل تصاویر طنز است و بقیه صفحات آن به اخبار اجتماعی و شعر و دیگر مسائل اختصاص دارد. مؤیدالشریعه برای انتقال منظور، گاهی شعر طنز و لطیفه بهکار میبرد و گاهی مسائل واقعی اجتماع را با نگاه نقادانه بررسی میکند.
هفده شماره از این روزنامه در مشهد منتشر میشود، ولی عمر آن دوامی پیدا نمیکند. پس از آن در دوره قاجار و مشروطه، روزنامهای با درونمایه طنز نداریم. اثر کاشفاسرار بر مطبوعات مشهد، این است که پای ستون طنز را درمیان آنها باز میکند.
پس از آن روزنامههای مینو، مهر منیر و بهار در بعضی شمارههایشان از طنز استفاده میکنند، ولی این نوع در آنها غالب نیست. در دوره پهلوی، یکی از نخستین نشریاتی که منتشر میشود، «آشفته» است. عماد عصار، کارمند دولت، از تهران به مشهد منتقل میشود و تصمیم میگیرد باتوجهبه اوضاع شهر یک نشریه طنز راه بیندازد. آشفته، کاملترین نشریه طنز است و برخی آن را نخستین نشریه طنز مشهد میدانند؛ زیرا همه سنین را دربر میگیرد.
کودکان و زنان را هم مخاطب قرار میدهد. او برای کودکان، نقاشی و شعر منتشر میکند و تقریبا در همه شمارههایش، مطلبی انتقادی درباره بانوان دارد. پیش از آن در مطبوعات چنین صریح و بیپرده به موضوع زنان پرداخته نمیشد؛ البته انتشار این مطالب بدون دردسر هم نیست و صدای زنان جامعه را بلند میکند و نامههای اعتراضی زیادی بهسمت او گسیل میشود، حتی گاهی اعتراضها آنقدر بالا میگیرد که عصار مجبور میشود برای مدتی انتشار آن را متوقف کند؛ البته بعضی زنان نیز با او موافق بودند و انتقادهایش به جامعه زنان را تأیید میکردند.
این نشریه از دوره قاجار تا پهلوی دوم، جدیترین نشریه طنز مشهد است که هیچ رقیبی تاکنون نداشته است. آشفته حدود دو سال در مشهد میماند و سپس به تهران میرود و کار انتشار روزنامهاش را برای مدتی طولانی در آنجا دنبال میکند و تا پایان عمر آن را ادامه میدهد.
خبر بد این است که پس از آشفته، مجله طنز دیگری در مشهد پا نمیگیرد. در دوره پهلوی دوم، طنز محدود میشود به مطالب جستهوگریختهای که گاهی در یکی از جراید به چاپ میرسد.
در روزنامههای دوره مصدق که فضای روزنامهنگاری بهسمت آزادی بیان پیش میرود و شمار روزنامهها افزایش مییابد، مطالب طنز هم بهوفور استفاده میشود، ولی بازهم هیچکدام از نشریات، طنز محسوب نمیشوند و جراید، بیشتر سیاسی یا اجتماعی هستند که گاهی از طنز هم بهعنوان یک قالب استفاده میکنند. از این میان نیز میتوان به روزنامهها و نشریات پرچم شرق، دادگستران، شادی، فرشیدی، نخجیر، نور خراسان، سیاهوسفید و راستی اشاره کرد. همچنین روزنامه خراسان یک ستون طنز دارد که سالهای مدید ادامه پیدا میکند.
البته نام مشهدیها، درمیان نخستین روزنامههای طنز شهر خودشان دیده نمیشود؛ یک گیلانی و یک تهرانی، دو نشریه جدی طنز این شهر را راه میاندازند. این میان فقط ملکالشعرا بهار درمیان سرودههایش از طنز استفاده میکند و گاهی آن را در روزنامهاش به چاپ میرساند.
ادب و اولین کاریکاتور ایرانی
شروع انتشار: ۴ دی ۱۲۷۹
پایان انتشار: ۳ اسفند ۱۲۸۱
مدت انتشار: سه سال
دوره تاریخی: قبل از مشروطه و در روزگار مظفرالدینشاه
صاحبامتیاز: محمدصادق حسینی
سرنوشت این روزنامه با سفر ادیبالممالک از تبریز به مشهد، گره خورده است. دفتر «ادب» در بالاخیابان، کوچه «باغعنبر» قرار داشت؛ جایی که امروز درپی توسعه میدانشهدا، تقریبا در حاشیه این میدان قرار گرفته است. ادب، یک جریده غیردولتی بود که در سه شهر مختلف ایران روزگار گذراند.
در سال سوم چاپ این روزنامه، ادیبالممالک جسارتی به خرج داد که تاکنون از آن بهره میبرد. او از ویژگیای پرده برداشت که آن را از دیگر روزنامههای ایران متمایز کرد، آنهم استفاده از کاریکاتور برای اولینبار در مطبوعات ایران بود تا هرجا حرف از تاریخچه طنز در مطبوعات ایران به میان آید، نام این روزنامه نیز با همین ویژگی مطرح شود.
تصویر طنزی که حسین الموسوی، نقاشباشی آستانقدسرضوی کشید، شکلی ساده و ابتدایی دارد، ولی آغازگر راهی نوین در جراید کشورمان است. او در این کاریکاتور انتقادی، سیاست منفعتطلبانه دولتمردان قاجار را به چالش کشیده است و آن را با توانمندی دولتمردان دیگر کشورها مقایسه میکند.
کاشف اسرار؛ اولین نشریه طنز ایران
شروع انتشار: ۱۸ مهر ۱۲۹۲
پایان انتشار: ۲ اسفند ۱۲۹۳
مدت انتشار: کمتر از دو سال
دوره تاریخی: احمدشاه قاجار
صاحبامتیاز: ابوالقاسم پروردین (مؤیدالدین شریعهگیلانی)
«کاشف اسرار» نخستین روزنامه فکاهی مشهد است. بر سرلوحه این روزنامه مشهدی، شعر «آن که بر قطب شریعت از ازل پرکار شد/ تا ابد در ظل احمد، کاشف اسرار شد»، نقش بسته بود.
این روزنامه، کاریکاتورهای بینظیری را به چاپ میرساند و درباره ماهیت خود مینویسد: «چون نقاشی مثل مجسمهسازی، حرام نیست و نباید روز قیامت جواب دهیم نقاشی میکنیم، یعنی صورتهای مثالی مردم را برای عبرت خواهیم کشید». کاریکاتورها در صفحه نخست و چهارم روزنامه نمایش داده میشد و وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران را به سخره میگرفت. تظلمخواهی دربرابر عناصر استبداد، از دیگر ویژگیهای این روزنامه ذکر شده است.
تصویری از فوجهای نظامی ژاندارمری ایالت خراسان و همچنین دستخط ملوکانه احمدشاه در باب تأخیر افتتاح مجلس به رئیسالوزا، نمونههایی از این نوع اعتراض با زبان طنز و کاریکاتور است. ستون «پرتوپلا» نیز همانطور که از نامش پیداست، در هر شماره، بار بخش فکاهی روزنامه را به دوش میکشید.
در آخرین شماره، این جریده، درباره پایان انتشار خود چنین مینویسد: «مقصد از این سفر، مسافرت به اروپا بود. این نائره (آتش) فتنه آن سامان و آتش خانمانبرانداز مدیر کاشفاسرار در مشهد متوقف داشته تااینکه به نشر این نامه گرامی، موفقیت خاص گردید... به موجب بعضی مکاتیب، مجبور به حرکت هستیم و با کمال افسردگی، اهالی مشهد را حلیت میطلبیم».
آشفته، مجلهای که ماندگار شد
شروع انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۰۸
پایان انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۰۹
مدت انتشار: شش ماه
دوره تاریخی: پهلوی اول
صاحبامتیاز: سیدعماد عصار (ملقب به آشفته)
روزنامه طنزی با این نام در کوچه چهارباغ مشهد در چهار صفحه آغازبهکار کرد و با قیمت شش شاهی روی پیشخوان روزنامهفروشیها رفت. سیدعمادالدین عصار، صاحبامتیاز و نویسنده آن بود که در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شده بود. عصار بهدلیل تبعید پدرش به خراسان، پنج سال را در مشهد عمر گذراند. او از پیشگامان طنزنویسی در مطبوعات خراسان محسوب میشود که در هفتهنامه و روزنامه آشفته، مقالههایی از خود را چاپ میکرد. کتاب باشرفها نیز از آثار مهم اوست.
از شماره هفتم نشریه در سرلوحه آن، کاریکاتوری نقش بسته است که در آن، نوجوانی درحال دویدن، مشغول توزیع روزنامه بین مخاطبان مشتاق و علاقهمند است و جمعیتی متمول درپی او هستند تا مانعش شوند. مطالب مندرج در این جریده در قالب سرمقاله، داستانهای دنبالهدار، اشغال هجوآمیز و اعلانات طنزگونه به انتقاد از فرنگیمآبی رایج در جامعه آن زمان، پرداخته و بیتوجهی به مظاهر فرهنگی، بومی و دینی را نقد کرده است.
ورود آشفته به پستوهای زنانه آن زمان و نوشتن از بانوان به همین راحتی نبوده است، ولی این روزنامه بهسراغ آنها رفته و از قالب طنز استفاده کرده است تا رویههای غلط را اصلاح کند. مذاکرات دختر باسواد با مادرش و خواستگارها، با ماهیت طنز، از داستانهای دنبالهدار آشفته است که تئاتر را هم به بازی گرفته است.
او البته سر سلامت از این وادی به در نمیبرد و در یکی از شمارههایش چنین مینویسد: «چون روزنامه آشفته بهواسطه موانعی فعلا منتشر نمیشود، روزنامه «صاعقه شرق» مرتبا به مشترکین محترم آشفته تقدیم میشود». البته پس از سه شماره، آشفته دوباره با شمایل و نام سابق خود منتشر میشود. در شماره ۲۴ این نشریه نیز خبر خداحافظی عماد (آشفته) از دنیای مطبوعات مشهد و عزیمت او به تهران منتشر میشود تا پرونده مهمترین نشریه طنز خراسان برای همیشه بسته شود.
* این گزارش سهشنبه ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۰۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.